آره دُرس اندازمه ،دیگه صاحب خونه شدم
یکی دو متر زیر زمین ،آره دُرس قد خودم
نمی دونم واسه چیِه ،چَن روزیه که آدما ،به بودنم شک می کنن
بعد دو روز اومدن و اسممُ با نقش و نگار،رو پشت بوم حک می کنن
یه پارچه ی سفید و پاک ،بقچه ی خاطراتمه
بقچه ی خاطراتی که ،اندازه ی یه آدمه
تو خاطراتمون هنوز،دَسات تو دَسای منه
حیف که میونِِِِِِِ دنده هام ،قلبی نمونده بزنه
هَمش از ترس آدما ،پی یه جای سوت و کور
راستی!همینجا هم خوبه !،همین اتاقک نمور
تاریکه اینجا می دونم،اما چشای تو که هست
هنوز می شه باهم بودُ،هنوز می شه با هم نشس
می خوام بشینم که سرم می خوره به یه سنگ صاف
بوی تَعَفُنم می گه ،بسه دیگه رویا نباف
رویاهای پوسیدمو،تو جُمجمم خاک می کنم
از روی سقف این خونه ،اشکِ تو رو پاک می کنم
بسه دیگه گریه نکن،به پام نذار جوونیتو
برو ولی یادت نره،عاشق استخونیتو
نظرات دیگران ( ) |